آیین و رسوم استارتاپی ها

این مطلب در وبسایت اصلی خود با تیتر "عادت ها" ثبت شده بود اما ترجیح دادم  در اینجا آن را با نام آیین و رسوم استارتاپی ها برای شما ترجمه کنم. (اگر می خواهید درباره اینکه چرا این تیتر را انتخاب کرده ام بیشتر بدانید، تا آخر مطلب با من همراه باشید، مطمئن هستم که در آخر با من هم عقیده می شوید) اما مطلب از اینجا شروع می شود که می دانیم تنها یک نسخه از "شما" وجود دارد و ابنکه زمان نیز همواره در گذر است. اما اگر این فرصت را پیدا می کردید که به عقب بازگردید و به خود جوانترتان پیشنهاد و نصیحت دهید، چه چیزهایی را می گفتید؟ این سوالی است که ذهن خیلی از ما ها را به خود مشغول کرده است و مطمئنا شما هم به آن فکر کرده اید و حی در وبسایت های مختلف با این سوال رو به رو شده اید که خیلی ها جواب های مختلفی را به آنها داده اند، اما در اینجا چند جواب مختلف و جالب را برایتان آورده ام:مردم به آن اندازه که شما فکر می کنید، به شما توجه نمی کنندیکی از افراد حاضر در وبسایت Quora نوشته است که اگر جوانتر شود، نظرات ناراحت کننده دیگران زیاد جدی نمی گیرد. او عقیده دارد که این کار تنها یک اتلاف وقت است و ادامه می دهد که مردم بسیار خودخواه هستند و زمان زیادی را صرف فکر کردن به شما و رفتارتان نمی کنند.روانشناسان این اثر را که دیگر افراد بسیار زیاد به شما توجه می کنند با نام Spotlight Effect می شناسند. بر اساس این نظریه خیلی از مردم حتی لباس هایی که در یک میهمانی بر تن می کنند را بسیار جدی می گیرند و می پندارند که افراد بیش از حد به نحوه لباس پوشیدن آنها توجه می کنند. نظر بنده: البته این می تواند برای کسانی هم که به دنبال راه اندازی استارتاپ هستند جالب باشد زیرا که شاید خیلی از ما، به دلیل اینکه مورد تمسخر قرار ببگیریم یا فشار حرف دیگران را بر خودمان احساس می کنیم دست به راه اندازه کسب و کار مورد نظرمان نمی کنیم.در ادامه مطلب همراه من باشید

کشف نشده های استارتاپ ها

در کتاب از صفر تا یک که جلوتر در وبلاگ معرفی کرده ام (می توانید در این مطلب آن را مشاهده کنید)، فصلی وجود دارد با نام کشف نشده ها (Secrets) که مطمئن بودم تا ممکن است ذهن بسیاری از کسانی را که به دنبال راه اندازی استارتاپ هستند به خود مشغول کرده باشد.موضوع اصلی که این فصل درباره آن صحبت می کند در این موضوع خلاصه شده است که:آیا هنوز در جهان موضوع جدید برای کشف وحود دارد؟در حقیقت موضوعی که بنیان یک استارتاپ امروزی را تشکیل می دهد، این است که آیا این استارتاپ و موضوعی که بر روی آن کار می کند می تواند ارزش جدید را به مردم و جهان معرفی کند؟ آیا این استارتاپ راه جدید را برای مشکلات و مسائل مردم معرفی می کند؟در ادامه مطلب همراه من باشید.

چرا استارتاپ؟

چرا استارتاپ واقعاً؟چرا خیلی از دانشجوها و افراد به دنبال راه اندازی استارتاپ هستند؟چرا استارتاپ جذابیت بالایی دارد؟آیا این روند برای استارتاپ ها ماندنی است؟اما برای اینکه بتوان جواب اینگونه سوالات در مورد استارتاپ ها را پیدا کرد باید نکات خیلی مختلفی را در نظر گرفت. در ادامه مطلب همراه من باشید.(ادامه مطلب را ببینید)

عشق و علاقه (Passion) در کسب و کار - قسمت اول

یکی از جملات و درسهایی که توسط رهبران بزرگ دنیای کسب و کار مانند استیو جابز به ما منتقل شده است اینگونه است که:«تنها راه برای انجام کارهای بزرگ، این است که کاری را که می کنید دوست داشته باشید. اگر هنوز آن کار را پیدا نکرده اید، تسلیم نشوید و همچنان دنبالش بگردید.»در حقیقت آنها به ما می گویند که به دنبال عشق و علاقه خود بگردیم و آن را دنبال کنیم. اگرچه این نصیحت خوبی می تواند باشد اما... این توصیه بسیار خطرناک است!این جمله بسیار شجاعانه ای است که بخواهیم توصیه های رهبران بزرگ دنیای کسب و کار را یک توصیه خطرناک دانست، اما این نتیجه از نتایج پژوهش کَل نیوپورت با موضوع "اسرار موفقیت افرادی مانند استیو جابز چیست؟" به دست آمده است.اما در این زمینه نیوپورت تنها نیست. در سالهی اخیر، بسیاری از کارآفرینان، رهبران و افراد آکادمیک نیز به این نتیجه رسیده اند که بیشتر چیزهایی که درباره رفتن به دنبال عشق و علاقه گفته شده است، اشتباه است.در اینجا 7 عادتی را که لازم دارید تا به خواسته هایتان برسید مطرح می کنیم:1. به جای عشق و علاقه بر هدفتان تمرکز کنید(رایان هالیدی): عشق و علاقه شما ممکن است تنها چیزی باشد که شما را از رسیدن به خواسته هایتان دور نگه می دارد. هدف، معمولاً به دنبال چیزی رفتن بع غیر از خودتان و مغایر با خشنودی خودتان است. تا یک سده پیش، عشق و علاقه خیلی کم به کار می رفت. فیلسوفهای کلاسیک مانند سقراط، عشق و علاقه را به عنوان یک نقطه ضعف به حساب می آورند تا یک دارایی و از آ به عنوان یک نیروی مخرب یاد می کردند. اما چرا؟ به این دلیل که عشق و علاقه بسیار خود محور و خودکامه است. در حقیقت، تعاریف مدرن ما از عشق و علاقه به کسب و کار نیز این موضوع را القا می کنند: "من {فلان چیز} را دوست دارم، من می خواهم {فلان کار} را انجام دهم و ..." هر چقدر هم جمله ای که به این صورت مطرح می شود، دارای معنای خوبی باشد اما معنای قسمت اول آن غالب است. از طرف دیگر، هدف بر روی دیگران مانور می دهد نه اینکه فقط خود شخص مطرح باشد. هدف، تمرکز ما را بر روی دیگر افراد و همچنین علت هایی قرار می دهد که که می خواهیم به آنها برسیم، کمک کنیم و یا آنها را دوست داشته باشیم. نظریه خوشحالی که توسط جاناتان هایت مطرح شده است، این تعقیب خوشبختی را به اینگونه توصیف می کند که : "در راه رسیدن به خواسته خود روابطی را بین خود و دیگر افراد، بین خود و کارتان و در آخر بین خودتان و یک نیروی بزرگتر برقرار می کنید. اگر این روابط را به درستی برقرار کتید، آنگاه یک حس رضایت بخش و معناداری به شما دست خواهد داد."عشق و علاقه مارا بزرگ می کند، اما این هدف است که ما را به نیروهای بزرگتر متصل می سازد.

ریسکهای بازار استارتاپ ها

یکی از مقوله هایی که برای استارتاپ ها بسیار مهم است، انتخاب بازار هدف و از طرف دیگر مطرح نمودن خود در این بازار است. یکی از مشکلاتی که استارتاپ ها با آن روبرو هستند، این استکه به دلیل داشتن یک نوآوری حالا چه به صورت Disruptive یا Enabler، انتخاب بازار هدف آنها تا حدی مشکل می باشد. به دلیل کمبود نمونه های مشابه در اینگونه استارتاپ ها، آگاه سازی مشتریان هدف از این محصول جدید و همچنین گسترش بازار مورد نظر بسیار سخت می باشد.استارتاپی که کار خود را شروع می کندبرای ارائه محصول خود در بازار با دو شرایط مختلف روبرو خواهد شد:1. محصولات مشابه وجود دارند2. محصول آنها دارای نوآوری بسیار زیادی است و نمونه مشابه آن وجود ندارد.(ادامه مطلب را ببینید)